دانستی ها

گلچینی از اشعار استاد شهریار در مورد گل و گیاه به مناسبت روز شعر و ادب پارسی

گلچینی از اشعار استاد شهریار در مورد گل و گیاه به مناسبت روز شعر و ادب پارسی - انگور

ادبیات فارسی را می‌توان زبان تمثیل و استعاره‌ها نامگذاری کرد. در میان تمام استعاره‌های فوق‌العاده ادبیات پارسی، گل‌ها و گیاهان پرکاربردترین و جذاب ترین تشبیه‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. در واقع گل‌ها همواره بیانگر حالت خاصی از زیبایی و جذابیت شناخته می‌شوند. مفاهیم عمیق آنها سبب شده تا گل ها در ادبیات کهن و معاصر ما جایگاهی والا داشته باشند. بطوری که اغلب شاعران و نویسندگان ادبیات پارسی از آن در نوشته‌های خود استفاده کرده‌اند.

اغلب شاعران نامدار و پرآوازه ایرانی نظیر سید محمدحسین بهجت تبریزی در اشعار خود از گل و گیاهان استفاده نموده‌اند. استفاده از گل در ادبیات و اشعار ایران زمین می‌تواند تمدن چند هزار ساله و ایرانی پارسی ما را به رخ همگان بکشاند. به بهانه روز شعر و ادب پارسی در این نوشته گلچینی از اشعار استاد شهریار را که از گلها الهام گرفته شده، برای شما خوبان گردآوری کرده‌ایم.

 

سید محمدحسین بهجت تبریزی؛ استاد شهریار

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر پارسی‌گوی آذری‌زبان، در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در بازارچه میرزا نصراله تبریزی واقع در چای‌کنار چشم به جهان گشود. او به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سروده‌است. شهریار در سرودن اشعار مختلف، به گونه‌ای خاص چیره دست بود. اما بیشتر در غزل شهره بود و از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد.

بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد. ۲۷ شهریور را به واسطهٔ روز درگذشت او «روز شعر و ادب فارسی» نامیده‌اند. مهم‌ترین اثر شهریار منظومهٔ حیدربابایه سلام است که از معروف‌ترین آثار ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده‌است.

  • گزیدۀ اشعار شهریار 

شهریار«گزیدۀ غزلیات» غزل شمارۀ ۷ – طور تجلی

… بار پیری شکند پشت شکیبایی را

شب به مهتاب رخت بلبل و پروانه و گل

شمع بزم چمنند انجمن آرایی را …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار «گزیدۀ غزلیات » غزل شمارۀ ۸ – در راه زندگانی

… بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی

چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون خزانی را

چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدۀ غزلیات » غزل شمارۀ ۱۱ – دریاچه اشک

… سرو من صبح بهار است به طرف چمن آی

تا نسیمت بنوازد به گل افشانی ها

گر بدین جلوه به دریاچه اشکم تابی

چشم خورشید شود خیره ز رخشانی ها

دیده در ساق چو گلبرگ تو لغزد که ندید

مخمل اینگونه به کاشانه کاشانی ها …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدۀ غزلیات » غزل شمارۀ ۱۹ – دیدار آشنا

… با من هنوز هم خجل از اشتباهش است

اکنون گلی است زرد ولی از وفا هنوز

هر سرخ گل که در چمن آید گیاهش است

این برگهای زرد چمن نامه های اوست …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدۀ غزلیات » غزل شمارۀ ۲۳ – زکات زندگی

… این هم از آب و آینه خواهش ماه کردن است

نو گل نازنین من تا تو نگاه می کنی

لطف بهار عارفان در تو نگاه کردن است …

… لیک چراغ ذوق هم این همه کشته داشتن

چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردن است

غفلت کاینات را جنبش سایه ها همه …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدۀ غزلیات » غزل شمارۀ ۲۵ – چراغ هدایت

… بیا که نوبت انس است و الفتست ای دوست

دلم به حال گل و سرو و لاله می سوزد

ز بس که باغ طبیعت پرآفتست ای دوست …

… عزیز دار محبت که خارزار جهان

گرش گلی است همانا محبتست ای دوست

به کام دشمن دون دست دوستان بستن …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدۀ غزلیات » غزل شمارۀ ۳۲ – مسافر مجنون

… از تو چه پنهان همیشه بار ندامت

خرمن گل ها به باد رفت و به دل ها

نیش ندامت خلید و خار ملامت …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدۀ غزلیات » غزل شمارۀ ۳۵ – دستم به دامانت

نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت

که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت …

… چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت

چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی

حذر از خار دامنگیر کن دستم به دامانت …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدۀ غزلیات » غزل شمارۀ ۳۹ – گل پشت و رو ندارد

با رنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو ندارد

با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد …

… جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم

رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد

گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵ – رؤیای جوانی

کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد

گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد

زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم

بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدۀ غزلیات » غزل شمارۀ ۴۷ – عیدی عشاق

… عروس لاله به دامان کوهسار آمد

فکند زمزمه گلپونه ای به برزن و کو

به بام کلبه پرستوی زرنگار آمد

گشود پیر در خم و باغبان در باغ

شراب و شهد به بازار و گل به بار آمد

دگر به حجره نگنجد دماغ سودایی …

… غزل بیار که بلبل به شاخسار آمد

برون خرام به گلگشت لاله زار امروز

که لاله زار پر از سرو گل عذار آمد

به دور جام میم داد دل بده ساقی …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸ – حافظ جاویدان

… هر که از جوی خرابات نخورد آب حیات

گر گل باغ بهشت است خزان خواهد بود

حافظا چشمه اشراق تو جاویدانی است …

… تا چراگاه فلک هست و غزالان نجوم

دختر ماه بر این گله شبان خواهد بود

زنده با یاد سر زلف تو جان خواهم کرد …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲ – شهید عشق

به خاک من گذری کن چو گل گریبان چاک

که من چو لاله به داغ تو خفته ام در خاک …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶ – زندان زندگی

… تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم

پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل

یک روز خنده کردم و عمری گریستم …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷ – ترانه جاودان

ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم

این نیست مزد رنج من و باغبانیم

پروردمت به ناز که بنشینمت به پای

ای گل چرا به خاک سیه می نشانیم

دریاب دست من که به پیری رسی جوان …

… یاری ز من بجوی که با این روانیم

ای گل بیا و از چمن طبع شهریار

بشنو ترانه غزل جاودانیم

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵ – من و ما

… با گریه خونین من و خنده مهتاب

آب رخی از شبنم و گل ریخته بودیم

از چشم تو سرمست و به بالای توهمدست …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰ – خون سیاووش

… روز خود با شب غم دست در آغوش کنیم

بلبلانیم که گر لب بگشاییم ای گل

همه آفاق در اوصاف تو مدهوش کنیم …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹ – گدا پادشاه کن

… نخل قد بلند تو بنیاد سرو کن

ریحان باغ سبز خطت گل گیاه کن

از شانه آشیان دل ما به هم مریز …

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴ – انتظار

… در طبع شهریار خزان شد بهار عشق

زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار « منظومۀ حیدر بابا »

‫حیدربابا ، کهلیک لروْن اوچاندا

حیدربابا چو کبکِ تو پَرّد ز روی خاک

‫کوْل دیبینن دوْشان قالخوب قاچاندا

خرگوشِ زیر بوته گُریزد هراسناک

‫باخچالارون چیچکلنوْب آچاندا

باغت به گُل نشسته و گُل کرده جامه چاک

‫بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله

ممکن اگر شود ز منِ خسته یاد کن

‫آچیلمیان اوْرکلری شاد ائله

دلهای غم گرفته ، بدان یاد شاد کن

…3…

‫حیدربابا ، گوْن دالووی داغلاسین !

حیدربابا چو داغ کند پشتت آفتاب

‫اوْزوْن گوْلسوْن ، بولاخلارون آغلاسین !

رخسار تو بخندد و جوشد ز چشمه آب

اوشاخلارون بیر دسته گوْل باغلاسین !

یک دسته گُل ببند برای منِ خراب

یئل گلنده ، وئر گتیرسین بویانا

بسپار باد را که بیارد به کوی من

بلکه منیم یاتمیش بختیم اوْیانا

باشد که بخت روی نماید به سوی من

…5…

داشلی بولاخ داش-قومونان دوْلماسین !

پژمرده هم مباد گل وغنچه یک نَفس

‫باخچالاری سارالماسین ، سوْلماسین !

پژمرده هم مباد گل وغنچه یک نَفس

‫اوْردان کئچن آتلی سوسوز اولماسین !

از چشمه سارِ او نرود تشنه هیچ کس

‫دینه : بولاخ ، خیرون اوْلسون آخارسان

ای چشمه ، خوش به حال تو کانجا روان شدی

‫افقلره خُمار-خُمار باخارسان

چشمی خُمار بر افقِ آسمان شدی

…16…

حیدربابا ، گوْل غنچه سی خنداندی

خندان شده است غنچة گل از برای دل

آمما حئیف ، اوْرک غذاسی قاندی

لیکن چه سود زان همه ، خون شد غذای دل

زندگانلیق بیر قارانلیق زینداندی

زندانِ زندگی شده ماتم سرای دل

بو زیندانین دربچه سین آچان یوْخ

کس نیست تا دریچة این قلعه وا کند

بو دارلیقدان بیرقورتولوب ، قاچان یوْخ

زین تنگنا گریزد و خود را رها کند

…69…

◉════════════════════════════════════════◉

شهریار شاعری است بی‌نظیر که نام او تا ابد در یاد و خاطره‌ها باقی خواهد ماند. حسین منزوی در کتاب خود با نام «این ترک پارسی‌گوی»، که در سال۱۳۷۲ منتشر شد، از شهریار به عنوان «شاعر شیدایی و شیوایی» یاد می‌کند. منزوی در مقدمه این کتاب می‌گوید:«…دفتر شهریار همیشه برای تسخیر دل مشتاق من، طرفه‌هایی در آستین داشته است. اگر در۲۰ سالگی، غزل‌های عاشقانه‌اش را دوست داشتم و در سی سالگی، «ای وای مادرم» او را، می‌پسندیدم و در۴۰ سالگی با «هذیان دل‌»اش، در آفاق شور و حال، پر می‌گشودم، امروز در عین حال که تمامی آن شعرها را که سوگلی‌های۲۰ و۳۰ و۴۰ سالگی‌ام بوده‌اند، دوست می‌دارم، با غزل‌های جاافتاده پیرانه‌سرش، خلوت می‌کنم و دیوان و دفتر او از کتاب‌های بالینی من است».

شهریار شاعری بود، که با اشعار دلنشینش قلب ها را تسخیر می نمود. هدف این مقاله بیان اهمیت جایگاه گل در ادبیات ایران می‌باشد. امید است شما خوبان و عزیزان گرامی بتوانید از آن استفاده کرده و با فرهنگ غنی ایران زمین و نقش عمیق گل و گیاه در ادبیات پارسی، آشنا شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *