دانستی ها

انگور به زبان‌های مختلف | in different languages

انگور به زبان‌های مختلف دنیا

انگور نماد سلامتی، باروری و مظهر زندگی

در تمام ادیان باستانی رسم بر این بود تا برای سپاسگزاری از نعمت‌های خدا محصول خود را که انگور، انجیر، انار و زیتون بود به معابد ببرند و پس از نیایش خدایانی که مظهر درخت و گیاه بوده‌اند بین مردم تقسیم کنند. مراسم تبرک انگور در قدیم در تاکستان‌ها انجام می‌شد و پس از تبرک این میوه سهمی ‌هم به پرندگان اختصاص می‌یافت. انگور در اساطیر ایرانی مظهری برای خون انسان که نیروی اصلی حیات است، شمرده می‌شد. همچنین درخت انگور در اسطوره‌ها نماد خرد است. یک شاخه درخت انگور نماد ایزدان، کشاورزی، باروری و مظهر زندگی و بی‌مرگی است. در مهرآوه‌های آیین میترایی، یکی از نقوش مورد استفاده، خوشه‌های انگور و انار است.

 

اگر روزی در یک منطقه باستانی قدم زدید و علامت انگور به چشمتان خورد، ممکن است مزار انسانی ثروتمند در آن اطراف باشد. انگور سمبلی نیست که در همه جا با آن روبرو شویم. از انگور در ساختارهای تاریخی به عنوان مقبره انسانهای مقدس استفاده شده است. همچنین این نشانه دلالت بر وجود دفینه‌های با ارزش و گرانبها است و باید به آن توجه بسیار کرد.

 

کلمات و اصطلاحات مرتبط با انگور

برای اشاره به “انگور” در زبان فارسی، بسته به زمینه و محل استفاده، اصطلاحات و کلمات مختلفی به‌کار می‌رود. در ادامه برخی از رایج‌ترین واژه‌ها با توضیحات ارائه شده است:

  • مو: به کل گیاه انگور اشاره دارد. این واژه در ادبیات و گفتار روزمره برای تاکید بر بوته یا درخت انگور استفاده می‌شود.
  • تاک: نام دیگر برای درخت یا بوته انگور، که معمولاً در ادبیات فارسی کاربرد دارد. “تاکستان” نیز به محل پرورش انگور اشاره دارد.
  • عنب: معادل عربی انگور است و در متون دینی و ادبیات کلاسیک فارسی دیده می‌شود.
  • رز: نامی شاعرانه و نمادین برای انگور، که بیشتر در اشعار و متون ادبی به کار می‌رود.
  • کشمش: به انگور خشک‌شده گفته می‌شود که یکی از فرآورده‌های اصلی این میوه است.
  • دُرَّاق: واژه‌ای محلی که در برخی مناطق ایران برای نوع خاصی از انگور به کار می‌رود.
  • ویتیس: نام علمی جنس گیاه انگور، که در متون تخصصی باغبانی استفاده می‌شود.
  • شانی: گونه‌ای از انگور سیاه که در بسیاری از مناطق ایران محبوبیت دارد.
  • بیده: یک نام محلی که در برخی گویش‌های ایران، به‌ویژه در جنوب یا غرب کشور برای انگور به‌کار می‌رود.
  • حبه: به هر دانه انگور گفته می‌شود و معمولاً برای اشاره به واحد انگور به‌کار می‌رود، مانند “یک حبه انگور”.

این اصطلاحات نشان‌دهنده غنای زبان فارسی در توصیف یکی از مهم‌ترین میوه‌های مورد علاقه ایرانیان است. انگور در فرهنگ و ادبیات ایران جایگاه ویژه‌ای دارد و این واژه‌ها ریشه در استفاده‌های کهن و فرهنگی این میوه دارند.

 

انگور؛ مرکز گل و گیاه

انگور به زبان‌های مختلف دنیا

ترجمه انگور در بیش از 100 زبان دنیا

زبان کلمه لاتین تلفظ فارسی
انگلیسی Grape گریپ
فرانسوی Raisin رِزَن
آلمانی Traube تراوبه
اسپانیایی Uva اووا
عربی عنب عِنَب
کردی تره‌وش تَرَه‌وُش
چینی (ماندارین) 葡萄 (Pútáo) پو‌تائو
روسی Виноград ویناگراد
ژاپنی ブドウ (Budō) بودو
ترکی Üzüm اوزوم
ایتالیایی Uva اووا
پرتغالی Uva اووا
هندی अंगूर (Angoor) انگور
اردو انگور انگور
یونانی Σταφύλι استافیلی
هلندی Druif درویف
سوئدی Druva درووا
دانمارکی Drue درو
نروژی Drue درو
فنلاندی Viinirypäle وینیریپله
کره‌ای 포도 (Podo) پودو
ترکی آذربایجانی Üzüm اوزوم
ویتنامی Nho نهو
لاتویایی Vīnogas وینوگاس
لیتوانیایی Vynuogės وینووگه‌س
استونیایی Viinamari ویناماری
ارمنی Խաղող (Khaghogh) خاخوخ
گرجی ყურძენი (Qurzeni) قورزنی
بوسنیایی Grožđe گروجده
صربی Грожђе گروجده
کرواسی Grožđe گروجده
مقدونی Грозје گروزیه
بلغاری Грозде گروزده
رومانیایی Strugure استروگوره
مجاری Szőlő سولو
چک Hrozen هروزن
اسلوواکیایی Hrozno هروزنو
آلبانیایی Rrush روش
تایلندی องุ่น (Ngún) انگون
مالایی Anggur انگور
اندونزیایی Anggur انگور
فیلیپینی Ubas اوباس
زولو Izithelo ایزیتلو
سواحیلی Zabibu زبیبو
عبری ענבים (Anavim) اناویم
فارسی دری انگور انگور
ترکمنی Üzüm اوزوم
قزاقی Жүзім (Jüzim) ژوزیم
قرقیزی Жүзүм (Jüzüm) ژوزوم
ازبکی Uzum اوزوم
تاجیکی Ангур (Angur) انگور
پشتو انګور (Angur) انگور
بلوچی انگور انگور
سندی انگور انگور
پنجابی ਅੰਗੂਰ (Angur) انگور
گجراتی દ્રાક્ષ (Draksh) دراکش
تامیلی திராட்சை (Tiratchai) تیراتچای
تلوگو ద్రాక్ష (Draksha) دراکشا
بنگالی আঙুর (Angur) انگور
نیپالی अंगूर (Angur) انگور
سینهالی මුද (Muda) مودا
تاگالوگ Ubas اوباس
مالدیوی އަނގޫރު (Angur) انگور
لاتین Vitis وایتس
هاوسایی Inab عنب
یوروبایی Eso Ajara اِسو آجارا
سواحیلی Zabibu زبیبو
اوکراینی Виноград (Vynohrad) وینوگراد
بلاروسی Вінаград (Vinahrad) ویناگراد
مونته‌نگرو Grožđe گروجده
آماری (اتیوپی) የወይን ፍሬ (Yeweyn Fri) یِوِین فرِی
شونا (زیمبابوه) Mazambiringa مازامبیرینگا
افریکانس (آفریقای جنوبی) Druif درویف
ناواهو (بومی آمریکا) Baaʼ Woosheesh باا ووشیش
مایایی (گواتمالا) Muq’aan موکعان
برمه‌ای (میانمار) စပျစ်သီး (Sapye) ساپیه
خمر (کامبوج) ទំពាំងបាយជូរ (Tompeang) تمپِنگ
ساموایی Vine واین
فیجیایی Vaini واینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *